اصطلاحات رایج استارتاپی

صفر تا صد اصطلاحات مهم و استارتاپی که باید بدانیم، جلسات استارتاپی برخی واژه ها و کلمات بارها و بارها تکرار میشه که شاید برای افراد با تجربه کاملا عادی بنظر برسه اما حس میکنم تازه وارد ها و مدعوین همیشه دچار چالش هستن ، بهمین دلیل ۱۰۰ کلمه پر کاربرد در فضای استارتاپی ب توضیحات مختصر و مفیدجمع آوری کردم،امیدوارم که بتونه بشما در مسیری که دارید کمک کنه .
امیر حسین آرمانی – فروردین ۱۳۹۸

تست A/B

اصطلاحی در بازاریابی و کسب‌و‌کار هوشمند است که برای مقایسه یک آزمایش در دو حالت مختلف A و B به کار می‌رود. این تست یک روش بسیار عالی برای پیدا کردن بهترین استراتژی بازاریابی برای کسب‌و‌کار است.

Accelerator ( شتاب دهنده)

شتاب‌دهنده شرکتی است که از ابتدای کار یک استارتاپ، آن را تحت پوشش خود در می‌آورد. شتاب‌دهنده‌ها با سرمایه‌گذاری اولیه بر روی یک شرکت نوپا، درصدی از مالکیت آن را در اختیار گرفته و در مقابل به گردانندگان آن، آموزش‌های لازم برای کسب موفقیت را خواهند داد.

Acquisition ( جذب )

به معنی فرآیند جذب کردن کاربران در جهت استفاده از محصول شما و یا وارد شدن به وب سایت شما از طریق هر کانال بازاریابی است. شاید بتوان گفت در فازهای ابتدایی یک استارتاپ، جذب مهم ترین مرحله به شمار می آید.

Activation (فعال‌سازی )

تبدیل بازدیدکنندگان سایت شما به کاربران فعال است. ثبت نام افراد در سایت شما فقط اولین قدم می‌باشد، بسیاری از کاربران فقط یکبار حساب کاربری می‌سازند و دیگر باز نمی‌گردند. افرادی که فعال شده‌اند، در سایت وارد شده و در حال استفاده از محصول شما هستند.

Agile (چابک )

مجموعه‌ای از ارزش‌ها و اصولی که با به کار بستن آن‌ها در محیط توسعە محصولات نرم‌افزاری، می‌توان به نتایجی مانند محصولات کارآمد، مشتری خوشحال و نیروی کار با انگیزه دست یافت.

Analytics (تجزیه و تحلیل )

یک اصطلاح وسیع که شامل انواع ابزارها، تکنیک‌ها و فرآیندهای مورد استفاده برای استخراج اطلاعات مفید یا الگوهای معنی‌دار از داده‌ها می‌باشد.ت.

‏Angel Investor (سرمایه‌گذار فرشته )

اشخاصی هستند که با ورود خود به یک استارتاپ، به غیر از امید، تجربه، شبکه افراد و سرمایه می‌آورند. تفاوت آن‌ها با سرمایه‌گذاران معمولی در ریسک پذیری بالا، نوع مشارکت آن‌ها و میزان زمانی است که بر روی استارتاپ می‌گذارند.

‏Benchmark (محک‌زنی)

فرآیندی است که جهت ارزیابی عملکرد یک شرکت به کار می‌رود. سرمایه‌گذاران نیاز دارند که بدانند آیا یک شرکت بر اساس معیارهای معینی، ورشکست می‌شود یا خیر؛ زیرا این موضوع ساختار برنامه‌های سرمایه‌گذاری را تعیین خواهد کرد.

‏Bootstrap (بوت استرپ)

این فرآیند به عنوان راه‌اندازی یک کسب‌و‌کار خودکفا شناخته می‌شود. اساسا از این اصطلاح به عنوان آغاز یک کسب‌و‌کار بدون هیچ پول و سرمایه یا با استفاده از سرمایه اندک یاد می‌شود. استارتاپ‌های از این دست، شرکت خود را بدون کمک و دریافت وجه و سرمایه از شرکت‌های بزرگ سرمایه‌گذاری خطر پذیر یا فرشتگان سرمایه‌گذار یا هر منبع خارجی دیگر توسعه و گسترش می‌دهند و با استفاده از سود آن استارتاپ و یا سرمایه‌گذاری در همان استارتاپ به حیات خود ادامه می‌دهند. بنابراین آن‌ها نسبت به مخارجشان محتاط هستند و ممکن است در ابتدا خیلی سودآور نباشند.

‏Bounce Rate (نرخ دفع کاربر)

برابر با درصد کاربرانی است که بعد از دیدن یک صفحه از سایت شما خارج می‌شوند و هرچه کمتر باشد یعنی صفحات سایت شما برای کاربران جذاب‌تر است.

‏Brainstorm (طوفان فکری)

برابر با درصد کاربرانی است که بعد از دیدن یک صفحه از سایت شما خارج می‌شوند و هرچه کمتر باشد یعنی صفحات سایت شما برای کاربران جذاب‌تر است.

‏‏Break-Even Point (نقطه سر به سر)

در ادبیات اقتصادی، نقطه سر به سر به معنی سر به سر شدن هزینه و درآمد است؛ یعنی زمانی که سود و زیان صفر است.

‏‏‏Burn Rate (نرخ مخارج)

معمولا گویای جریان نقدی منفی است. یا به عبارتی جریان نقدی خرج شده در هر ماه را نشان می‌دهد.

‏‏‏‏Business Model Canvas (بوم مدل کسب وکار )

ابزاری تک صفحه‌ای بوم است که می‌توان اجزای یک استارتاپ و یا کسب وکار را در ۹ بخش آن ترسیم کرد. بوم مدل کسب کار یک زبان مشترک برای ارتباط افراد و ترسیم افکار و جمع‌بندی نظرات می‌باشد.

‏‏‏‏‏Business Plan (BP) (طرح کسب و کار )

سندی مکتوب و یک بیانیه نوشته شده است که جزئیات کسب‌و‌کار پیشنهادی شما را تجزیه و تحلیل می‌کند. این سند باید ضمن تشریح موقعیت کنونی، نیازها، انتظارات و نتایج پیش بینی شده را شرح دهد و کلیه جوانب آن را ارزیابی کند. برنامه کسب‌و‌کار شامل تمام فعالیت‌های داخلی و خارجی برای راه‌اندازی یک کسب‌و‌کار جدید در یک دوره زمانی مشخص می‌باشد.

‏‏‏‏‏‏Business to Business (B2B) (تجارت بنگاه و بنگاه )

بین دو شرکت و کمپانی بصورت عمده فروشی صورت می گیرد. یک معامله و ارتباط تجاری که در آن بنگاه‌ها، شرکت‌ها و کمپانی‌ها در دو طرف این بازرگانی قرار دارند، خریدار و تامین کننده کالا یا خدمات.

‏‏‏‏‏‏‏Business to Consumer (B2C) (تجارت فروشنده و مصرف کننده )

در یک طرف معامله، تولیدکننده (فروشنده محصول) و در طرف دیگر، خریدار (مصرف‌کننده نهایی) قرار دارد. موفقیت در این مدل، وابسته به تجربیاتی است که به مشتری ارائه می‌شود.

‏Business to Government (B2G) (تجارت بنگاه با دولت )

مدلی از تجارت الکترونیک بین کمپانی و شرکت با یک نهاد و ارگان دولتی است.
 

‏Campaign (کمپین )

عبارت است از تعدادی از فعالیت‌های سازماندهی شده، همانند تبلیغات و سخنرانی‌های عمومی که برای دستیابی به اهداف اجتماعی و یا تبلیغاتی طراحی شده‌اند.
 
 

‏Chief Executive Officer (CEO) (مدیر عامل )

عبارت است از تعدادی از فعالیت‌های سازماندهی شده، همانند تبلیغات و سخنرانی‌های عمومی که برای دستیابی به اهداف اجتماعی و یا تبلیغاتی طراحی شده‌اند.
 
 

‏Chief Marketing Officer (CMO) (مدیر ارشد بازاریابی )

مسئولیت اجرایی فعالیت‌های بازاریابی یک سازمان را بر عهده می‌گیرد و اغلب گزارش‌های خود را به مدیر ارشد اجرایی و یا مدیر عملیات است. یک مدیر بازاریابی عموما نیز مدیر ارشد تاثیر نیز می‌باشد.او مسئولیت هم صدا کردن یک شرکت را نیز برعهده دارد.

‏Chief Technology Officer (CTO) (مدیر ارشد فنی )

یک موقعیت اجرایی در سازمان و یا هر نهاد دیگری است که شغل و حرفه این فرد بر روی مسائل علمی و فنی موجود در سازمان متمرکز است.
 

‏Churn Rate (نرخ ریزش )

درصدی از مشترکان یک سرویس است که اشتراک خود را بعد از یک دوره زمانی معین ادامه نمی‌دهند. برای گسترش مشتریان یک سازمان، نرخ رشد آن که توسط تعداد مشتریان جدید اندازه گرفته می‌شود، باید از نرخ ریزش بیشتر باشد.
 
 

‏‏Click Through Rate (CTR) (نرخ کلیک )

درصدی از مشترکان یک سرویس است که اشتراک خود را بعد از یک دوره زمانی معین ادامه نمی‌دهند. برای گسترش مشتریان یک سازمان، نرخ رشد آن که توسط تعداد مشتریان جدید اندازه گرفته می‌شود، باید از نرخ ریزش بیشتر باشد.
 
 

‏Co-Founder (هم بنیان‌گذار )

شخصی است که با همراهی یک و یا دو نفر دیگر، کسب‌و‌کاری را راه‌اندازی کرده است. هر فردی که در ایجاد یک موجودیت مشارکت داشته باشد، هم بنیانگذار نامیده می‌شود.
 
 
 

‏‏‏Customer Acquisition Cost (CAC) (هزینه جذب مشتری )

نشان‌دهنده درصدی از بازدیدکنندگان وب سایت است که واقعا خرید (یا هدف دیگری) را انجام می‌دهند. نرخ تبدیل به عبارت ساده، توانایی شما در به دست آوردن مردم برای خرید چیزهایی از فروشگاه آنلاین شما است. همچنین می‌تواند به معنای تبدیل و ترغیب افرادی که از وب سایت یا فروشگاه اینترنتی شما بازدید می‌کنند به اقدامات دیگری که ممکن است منجر به فروش‌های آینده شود.
 
 

‏Customer Relationship Management (CRM) (مدیریت ارتباط با مشتری )

به معنای ایجاد، توسعه، حفظ و بهینه‌سازی روابط ارزشمند بلندمدت به صورت دوطرفه بین مشتریان و سازمان‌ها است.

‏Early Adopters (پذیرندگان آغازین )

اشخاص حقیقی یا حقوقی که پیش از دیگران از یک تکنولوژی یا محصول استفاده می‌کنند. آن‌ها به شما بازخورد می‌دهند و کمک می‌کنند تا نقایص محصول را بهبود دهید، هزینه تحقیق و توسعه محصول را کاهش دهید نفوذ در بازار را افزایش دهید.
 

‏Early Majority (اکثریت پیشگام )

اشخاص حقیقی یا حقوقی که پیش از دیگران از یک تکنولوژی یا محصول استفاده می‌کنند. آن‌ها به شما بازخورد می‌دهند و کمک می‌کنند تا نقایص محصول را بهبود دهید، هزینه تحقیق و توسعه محصول را کاهش دهید نفوذ در بازار را افزایش دهید.
 

‏Early Stage (مرحله آغازین )

تامین مالی برای شرکت‌هایی فراهم می‌آید که سرمایه اولیه و سرمایه‌گذاری برای شروع تولید و فروش را در مقیاس تجاری گسترش دهند.
 
 

‏Elevator Pitch (ارائه آسانسوری )

در واقع استعاره ای از یک ارتباط بسیار موثر در یک زمان کوتاه است (مثلا به اندازه زمانی که شخص مهمی را در یک آسانسور ملاقات کنید) به طوری که شخص مقابل ترغیب شده و به سخنان شما گوش دهد تا زمینه برقراری یک ارتباط بلندمدت شکل گیرد.
 
 

‏Entrepreneur (کارآفرین )

یک کارآفرین کسی است که برای هر ایده‌ای که به دستش می‌رسد، چه به یک محصول منجر شود و یا نوعی خدمات، با داشتن مجموعه‌ای از مهارت‌ها تمام سعی خود را در جهت به نتیجه رساندن آن ایده انجام دهد و حاضر به پذیرش هرگونه ریسکی در این راه نیز باشد.
 
 
 

‏Evaluation (ارزیابی )

فرایند مستمری است که توسط یک شخص ثالث، سازمان یا مشتری اجرا می گردد. این فرایند معیارهای کمی و کیفی مربوط به میزان دستیابی به مقاصد از پیش تعیین شده و اهداف برنامه‌ها، کیفیت مدیریت و تغییرات بنیادین را ارائه می‌کند، این بازخورد برای برنامه‌ریزی و اجرای تغییرات مطابق با اهداف تعیین شده به کار می‌رود.
 
 
 
 

‏Exit Strategy (راهبرد خروج )

روشی که سرمایه‌گذار مخاطره پذیر یا مالک بنگاه برای بهره‌برداری از سرمایه‌گذاری خود در یک شرکت، اتخاذ می‌کند. راهبرد خروج هم چنین «فعالیت نقد نمودن» نامیده می‌شود.
 
 
 
 

Founder (بنیان‌گذار )

شخص کارآفرینی است که کسب‌و‌کاری را راه‌اندازی کرده است. اگر چندین کارآفرین در راه‌اندازی شرکت نقشی داشته باشند، آن‌ها نیز به عنوان بنیانگذار شناخته می‌شوند.
 
 
 

Freelancer (فریلنسر )

کسی است که سرویس‌ها یا خدمات خود را بدون تعهد درازمدت به کارفرما ارائه می‌کند. آن‌ها معمولا ساعتی، روزانه یا پروژه‌ای دستمزد می‌گیرند و اساسا یک کسب‌و‌کار یک نفره است.
 
 

‏Freemium (فریمیوم )

در مدل بازاریابی فریمیوم، شما بخشی از محصول را به صورت رایگان ارائه می‌کنید، اما برای استفاده از تمام مزیت‌ها و قابلیت‌ها باید پول پرداخته شود
 

‏‏Fundraising (جذب سرمایه )

به دریافت سرمایه جدید در یک استارتاپ می گویند.
 
 

‏Gamification (بازی‌وار سازی )

مفهوم کاربرد مکانیک بازی و تکنیک‌های طراحی شده برای آن بازی جهت ایجاد تعادل و انگیزه در افراد برای رسیدن به اهدافشان است.
 

‏Growth Hacking (هک رشد )

مجموعه‌ای از تکنیک‌های مختلف بازاریابی‌ست که به صورت خلاقانه، آزمایش محور و در مقیاس معین باهم ترکیب می‌شوند تا تکنیک‌های جدیدی برای رشد مقطعی محصولات دیجیتال بوجود بیاورند.
 
 

‏‏Hockey Stick (نمودار چوب‌هاکی )

مجموعه‌ای از تکنیک‌های مختلف بازاریابی‌ست که به صورت خلاقانه، آزمایش محور و در مقیاس معین باهم ترکیب می‌شوند تا تکنیک‌های جدیدی برای رشد مقطعی محصولات دیجیتال بوجود بیاورند.
 
 

‏Incubator (مرکز رشد )

این نوع از مراکز رشد، به سبب شکاف موجود در اکتشافات چند رشته‌ای ایجاد گردید. هدف این دسته از مراکز رشد، انجام دادن تحقیقات پایه‌ای و کمک به رشد شرکت‌های زایشی است. در این نوع از مراکز رشد، ایده‌ها در آزمایشگاه‌ها پرورش می‌یابند تا برای ارائه در عرصە اقتصاد و تولید آماده شوند.
 
 
 

‏Initial Public Offering (IPO) (عرضه عمومی اولیه سهام )

سهامی عام شدن، مربوط به زمانی است که یک استارتاپ، سهام خود را در یک فراخوان در بهابازار بورس به عموم پیشنهاد می‌دهد و دیگر یک استارتاپ نیست.
 

‏Innovation (نوآوری )

معرفی و ارائه یک ایده جدید به بازار به شکل یک محصول یا خدمات یا توسعه در یک سازمان یا فرآیند.

Innovators (نوجویان )

به بخشی از مشتریان گفته می‌شود که یک فناوری نو یا محصول جدید را می‌خرند فقط و فقط به خاطر نو بودن.
 

‏Intellectual Property (IP) (مالکیت فکری (معنوی) )

به حقوقی گفته می‌شود که به صاحبان آن حق بهره‌وری از فعالیت‌های فکری و ابتکاری انسان را می‌دهد و ارزش اقتصادی و قابلیت دادوستد دارد ولی موضوع آن شی معین مادی نیست. حقوق پدیدآورندگان آثار ادبی یا هنری یا مالکیت ادبی و هنری معروف به حق مؤلف یا حق تکثیر، حق اختراع، حقوق بر مشتری مانند سرقفلی حق تاجران و صنعتگران نسبت به نام، علائم تجارتی و صنعتی و اسرار تجاری معروف به مالکیت تجارتی و صنعتی از انواع مالکیت‌های فکری است.
 
 

‏Investor (سرمایه‌گذار )

به شخصی گفته می‌شود، که دارایی خود را با هدف بازگشت اقتصادی سرمایه‌گذاری می‌کند. سرمایه‌گذاران اغلب در حوزه‌هایی مانند سهام سرمایه، اوراق قرضه، اوراق بهادار، املاک و مستغلات، ارز و کالاهای اقتصادی، سرمایه‌گذاری می‌کنند.
 
 
 

‏Iterate (تکرار )

تغییر جزیی در مدل کسب‌و‌کار فعلی و آزمون دوباره آن، با امید دستیابی به نتیجه بهتر

‏Key Performance Indicator (KPI) (شاخص کلیدی عملکرد )

یک متغیر قابل اندازه‌گیری است که نشان می‌دهد یک شرکت تا چه اندازه به اهداف کلیدی خود نزدیک شده است. این شاخص میزان عملکردهای مهم و اساسی شرکت را ارزیابی می‌کند. درواقع سازمان‌ها از این شاخص برای ارزیابی موفقیت‌هایی استفاده می‌کنند که آن‌ها را یک قدم به اهدافشان نزدیکتر می‌کند.
 
 

‏Launch (آغاز به کار )

عبارت است از نخستین ظهور محصول در بازار. در واقع، اولین محل دسترسی مشتریان را مشخص می‌کند.
 
 
 

‏Lean Startup (استارتاپ ناب )

روشی نوین در کارآفرینی فناوری است که تلاش می‌کند با استفاده از ترکیب روش مشتری‌سازی، مصاحبه رودر رو با مشتری و ساخت چابک محصول، شانس موفقیت استارتاپ‌ها را بالاتر ببرد. این روش اولین بار توسط اریک ریس معرفی شد و توضیح می‌دهد که چطور با حداقل منابع و با تمرکز بر مهم‌ترین چیزها، استارتاپ راه‌اندازی کنیم.
 

‏Lifetime Value (LTV) (ارزش طول عمر مشتری )

میزان سودی که مشتری در طول عمر رابطه خود با کسب‌و‌کار شما برای شما خواهد داشت.
 
 

‏Market Niching (استراتژی بازار گوشه‌ای )

یک نوع استراتژی بازاریابی است که هدف آن شناسایی بخش کوچکی از بازار و عرضه کالا و خدمات مناسب برای آن بخش است که نیازهای ویژه‌ای دارد و تاکنون به این نیازها به خوبی پاسخی داده نشده است. بازار گوشه‌ای یکی از جذابترین استراتژی‌های کسب‌وکارهای نوپا برای ورود به بازار است، چراکه بخش‌های پنهان از نظر کسب‌وکارهای بزرگ و موفق را در نظر می‌گیرد و در صورت انتخاب درست، نوعی بازار انحصاری کوچک را برای آن‌ها ایجاد می‌کند.

‏Market Share (سهم بازار )

درصدی از بازار که یک موسسه یا کالا کسب می‌کند
 

Marketing (بازاریابی )

به عنوان فرایندی مدیریتی-اجتماعی تعریف می‌شود که بوسیلە آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادلە کالا با یکدیگر، به امر تامین نیازها و خواسته‌های خود اقدام می‌کنند.
 
 

Mentor (مربی )

در ادبیات مدیریت منابع انسانی، فردی است موفق، مجرب، آگاه از اهداف و مصالح سازمان، وفادار و مورد اعتماد که از سوی سازمان ماموریت می‌یابد تا کارکنان جدید را هدایت و حمایت کند، به آن‌ها آموزش دهد، از نظر رفتار و عملکرد الگوی آن‌ها باشد و آن‌ها را در پایان دوره منتورینگ به فردی موفق و شایسته تبدیل کند.
 
 

‏Minimum Viable Product (MVP) (کمینه محصول پذیرفتنی )

محصولی است با حداقل امکاناتی که به شما اجازه ارسال محصول برای پذیرندگان اولیه را می‌دهد تا بتوانید روی برخی از آن‌ها برای پرداخت پول و ارسال نظرات و پیشنهادهایشان اثر بگذارید.

‏Networking (شبکه‌سازی )

یک سیستم حمایت از به اشتراک‌گذاری اطلاعات و خدمات در میان افراد و گروه‌ها با داشتن یک علاقه مشترک است.
 

‏Non-Disclosure Agreement (NDA) (قرارداد محرمانگی )

توافقی است که بر اساس آن یک یا هر دو طرف به حفظ اسرار موظف‌اند. در این نوع قرارداد، ممکن است جریمه‌ای برای زیر پا گذاشتن مفاد آن در نظر گرفته شود؛ پس بهتر است پیش از امضا به‌دقت مطالعه شود.
 
 

‏Open Source (نرم‌افزار متن باز )

به نرم‌افزارهایی می‌گویند که افراد می‌توانند در کد منبع آن‌ها تغییر ایجاد کرده و یا اشکالات احتمالی آن‌ها را رفع کنند. این یک شیوه توسعه نرم‌افزار است که می‌تواند هم برای نرم‌افزارهای آزاد و هم برای نرم‌افزارهای با مالکیت انحصاری و تجاری به کار رود.
 

‏Option Pool (سهام تشویقی )

سهامی که به کارکنان وفادار و ماندگار در سیستم اعطا می‌شود تا انگیزه بیشتری به آن‌ها داده شود.
 

Patent (حق انحصاری اختراع )

مجوز استفاده از یک نوآوری به صورت انحصاری برای زمان و مکان محدود با متوقف کردن فرم‌های دیگر، از میان چیزهای دیگر، استفاده یا فروش آن بدون اجازه و تحت اختیار خود.
 
 

Persona (پرسونای خریدار )

یک نمایش کلی و روایی از یک مشتری ایده‌آل است. این مفهوم به شما کمک می‌کند تا مشتریان خود را بهتر شناخته و کسب‌و‌کار خود را با تناسب بیشتری نسبت به نیازها، رفتار و ملاحظات گروه‌های مختلف طراحی و پیاده‌سازی کنید.
 
 

Pitch (ارائه )

رخدادی است که معمولا در بخشی از آن صاحبان ایده، ایده خود را در جمع مطرح کرده و به داوری می‌گذارند. این رخدادها با اهداف مختلف حتی خیریه هم برگزار می‌شوند. منظور از Pitch اینجا، ارائه ایده استارتاپی در جلو یک جمع است.
 

‏Pitch Deck (فایل ارائه )

یک پاورپوینت ۱۰ اسلایدی که مهمترین مشخصات یک کسب‌و‌کار را برای سرمایه‌گذار مشخص کند.
 
 

Pivot(چرخش )

مربوط به زمانی است که یک شرکت به دلیل اینکه بازدهی ندارد تغییر جهت و مواضع می‌دهد. برای مثال، تغییر در قسمتی از محصول یا تمرکز بر روی یک ویژگی خاص یا بررسی مجدد مشتریان و تمرکز کردن بر دسته‌ای خاص از مشتریان خود.
 
 
 

Problem(مسئله )

بیانگر این است که هر ایده‌ای احتمالا برای رفع یک مشکل یا ایجاد یک تجربه لذت بخش در کاربر شکل گرفته است و به گونه‌ای این بخش یک نقطه شروع خوب برای راه‌اندازی یک استارتاپ است.
 

‏Product-Market Fit (همخوانی محصول – بازار )

زمانی است که یک محصول با تقاضای قوی از سوی مشتریان پرشور مواجه می‌شود و نویددهنده بازاری بزرگ است.
  
 

‏Proof of Concept (POC) (اثبات مفهوم )

عبارت است از یک چرخه کامل از پروژه شما که ثابت می‌کند ایده شما برای حداقل یک مشتری و یا تعدادی کاربر، کار می‌کند.
 
  
 

‏Prototype (نمونه اولیه )

نمونه اولیه هر وسیله، نرم‌افزار، محصول، کالا یا خدمات است.
 
 
  
 

‏‏Referral (توصیه )

اگر مشتریان شما بدانند دوستانشان هم از محصول شما استفاده می‌کنند، رغبت بیشتری به آن پیدا می‌کنند. رساندن مشتریان به مرحله توصیه نشان می‌دهد که نه تنها آن‌ها محصول شما را دوست دارند، بلکه فکر می‌کنند که دوستانشان نیز می‌توانند از این ارزش بهره‌مند شوند.
 
 
 
  
 

‏‏Retention (نگهداری )

به معنی حفظ و نگهداری مشتری و یکی از دشوارترین مراحل است؛ تمامی هدف بازگشت این است که قادر باشید مشتری خود را راضی نگه دارید و تمرکز شما بر این باشد که مشتری شما مرتبا به سمت شما بازگردد.
 
 
 
 
  
 

‏Return on Investment (ROI) (نرخ بازگشت سرمایه‌گذاری )

سود حاصل از هر سرمایه‌گذاری در کسب‌و‌کار است. این شاخص به صورت درصدی محاسبه و بیان می‌شود و برای تحلیل سرمایه‌گذاری‌ها و تصمیم گیری‌های بعدی در کسب‌و‌کار مورد استفاده قرار می گیرد.
 
  
 

‏Revenue (درآمد )

مجموع پولی است که به ازای فروش محصول یا خدمات از مشتری دریافت می‌شود.
 
 
  
 

‏Revenue Stream (جریان درآمد )

مدل در‌آمدی بخشی از یک مدل کسب‌و‌کار است که به گونه‌ای، نحوه‌ی درآمدزایی (اخذ پول، یا به عبارتی کسب ارزش از مشتری) را بیان می‌کند. به‌عبارتی مدل درآمدی، در زیر مجموعه‌ی مدل کسب‌و‌کار قرار می‌گیرد و بخشی از آن می‌باشد.
 
 

Scalable (مقیاس پذیر )

کسب‌و‌کاری که قابلیت رشد زیاد و توسعه داشته باشد.
 
 
 

‏Search Engine Optimization (SEO) (بهینه‌سازی موتور جستجو )

یک روند مناسب برای بهبود دید یک وب سایت یا یک صفحه وب در نتایج یک موتور جستجو است. معمولا وب سایت‌هایی که بالاترین مکان و بیشترین تکرار در صفحه نتایج جستجو را دارند، بازدیدکننده بیشتری از طریق موتورهای جستجو بدست می‌آوردند.
 
 
 
 

‏Seed Fund (سرمایه اولیه )

سرمایه کمی که در ابتدای کار دریافت می‌کنید تا ثابت کنید که ایده شما کار می‌کند و قابل توسعه و گسترش پذیری است.
 
 
 

‏‏Series A, B, C (مراحل A و B و C )

 
مراحل مختلف جذب سرمایه در حالتی که استارتاپ از مرحله اولیه رد شده باشد و رشد مناسبی داشته باشد.
 
 
 

‏Served Addressable Market (SAM) (کل بازار مرتبط با محصول )

بخشی از TAM است که برای محصول یا سرویس، مورد هدف قرار می‌گیرد. مقدار SAM نشان‌دهنده میزانی از TAM است که به کار شما مربوط است. می‌توان از SAM به عنوان یک پل بین تعداد کاربران موجود و تعداد کاربران استفاده کننده از محصول یا سرویس شما بهره گرفت.
 
 

‏Serviceable Obtainable Market (SOM) (کل بازار قابل استحصال )

کسری از SAM که واقعا می‌توان به دست آورد. این بخش بیشتر منحصر به سال‌های ابتدایی کسب‌و‌کار است. از SOM برای فهمیدن اینکه چه مقدار از بازار دست نخورده است استفاده می‌شود. این موضوع به تحلیل زیادی نیاز دارد و خوشبختانه سنجه‌های زیادی در دسترس هستند.
 
 
 

‏Software as a Service (SaaS) (نرم‌افزار به عنوان سرویس )

نام روش نوینی در ارائه نرم‌افزار است که در آن شما نیازی به خرید، نصب و راه‌اندازی نرم‌افزار مورد نیازتان بر روی کامپیوتر خود ندارید و شرکت ارائه دهنده SaaS تمامی امکانات مورد نیاز شما را از طریق وب سایتی که بدین منظور طراحی شده است و در ازای دریافت هزینه‌ای مشخص به صورت ماهیانه یا سالیانه، در اختیار شما قرار می‌دهد. برنامه‌های کاربردی SaaS بر روی سرور ارائه دهنده SaaS اجرا می‌شوند.
 
 

‏Solution (راه حل )

بیانگر این موضوع است که تا این جای کار، باید مسئله تشخیص داده شده باشد و بخش‌هایی از مشتریان با رویکرد پذیرندگان آغازین تکمیل شود.
 
 

‏Spin Off (شرکت زایشی )

جداسازی یک واحد یا یک شرکت فرعی از یک شرکت مادر از طریق اهدای سهام آن. توزیع سهام صاحب اختیار شرکت تابع میان سهامداران شرکت اصلی. دارندگان سهام شرکت مادر متناسب با تعداد سهمی که از آن شرکت دارند می‌توانند سهام شرکت تفکیک شده را دریافت کنند.
 
 
 

‏Success Story (گزارش و شرح موفقیت )

به نمونه عملی موفقیت یک شرکت گفته می‌شود. تجربه موفق یک شرکت که به نتایج موفقیت آمیز رسیده است.
 
 

‏Target Market (بازار هدف )

گروهی از خریداران با نیازها یا خصوصیات مشترکی هستند که شرکت در پی پاسخگویی به نیازهای آنان و ارائه خدمت به آن‌هاست.
 
 
 

‏Term Sheet (برگه توافقات )

همان برگه‌ای که تمام توافق‌های بین سرمایه پذیر (گیرنده تسهیلات) و سرمایه‌گذار در آن قید می‌شود. شرایطی که بین دو طرف در آن قید می‌شود قابل تغییر بوده و طبق شرایط و قوانین تغییر پذیر است. در اصل ترم شیت همان توصیف کننده کلیه شرایط اصلی و فرعی اعطا کننده تسهیلات و کلیه فرمالیته‌ها (تشریفات معاملات و سرمایه‌گذاری) است و ممکن است برای طرف مقابل تعهدآور یا غیر تعهدآور باشد.
 
 
 

‏Total Available Market (TAM) (کل بازار موجود )

مفهوم کل نیاز بازار برای یک محصول یا سرویس است. مقدار TAM با رویکرد بالا به پایین محاسبه می‌شود. این متد برای این مورد استفاده قرار می‌گیرد که بفهمید چه تعداد کاربر در دنیا می‌توانند از یک محصول استفاده کنند.
 
 
 

‏Traction (کشش )

عبارت است از داشتن تعداد قابل شمارش مشتریان یا کاربران تا به سرمایه‌گذاران بالقوه نشان دهد که کسب وکارشان به خوبی کار می‌کند.
 
 
 

‏Unfair Advantage (مزیت ناعادلانه )

مزیت رقابتی به روش هایی اشاره دارد که یک شرکت می تواند کالاها یا خدمات را بهتر از رقبای خود ارائه دهد. این به یک شرکت اجازه می دهد تا به حاشیه های برتر دست یابد و برای شرکت و سهامدارانش ارزش ایجاد کند. مزیت رقابتی چیزی است که به راحتی قابل تکرار نیست و منحصر به یک شرکت یا تجارت است. این ارزش در داخل ایجاد می شود و چیزی است که کسب و کار را از رقبای خود متمایز می کند.
 

‏Unicorn (تک شاخ )

شرکت‌هایی که بعد از سال ۲۰۰۳ ایجادشده‌اند و ارزش فعلی آن‌ها بیش از یک میلیارد دلار است، گفته می‌شود.
 
 

‏User Experience (UX) (تجربە کاربری )

شامل رفتارها، نگرش‌ها و احساسات یک کاربر درباره استفاده از یک محصول، سامانه یا سرویس خاص است. تجربە کاربری جنبه‌های کاربردی، تجربه شده، اثرگذار به صورت عاطفی، معنادار و ارزشمند تعامل انسان و رایانه و مالکیت محصول را در بر می‌گیرد. علاوه بر این، برداشت یک فرد از جنبه‌های مختلف یک سامانه مانند سودمندی، کاربری آسان و کارایی نیز در گستره تجربە کاربری قرار می‌گیرد.
 
 
 

‏User Interface (UI) (واسط کاربر )

یک میانجی بین انسان و ماشین است. واسط کاربر، بخش دیدنی و قابل لمس یک ابزار است که کاربر مستقیما با آن سر و کار دارد.
 

‏Valuation (ارزش‌گذاری )

مرحله یا فرآیند تشخیص ارزش کل یک کسب وکار گفته می‌شود.
 
 

‏Value Proposition (VP) (ارزش پیشنهادی )

توصیفگر مزایایی است که مشتریان می‌توانند از محصولات و خدماتتان انتظار داشته باشند؛ ازجمله مزایایی چون: تازگی، عملکرد، سفارشی‌سازی، انجام کامل کار، طراحی، برند، قیمت، کاهش هزینه، کاهش ریسک، قابلیت دسترسی و قابلیت استفاده.
 
 

‏‏Venture Capitalist (VC) (سرمایه‌گذار خطرپذیر )

سازمان و یا شخصی که در کسب و کارهای جدید و پر مخاطره و ریسک پذیر، سرمایه‌گذاری می‌کند. اینگونه مراکز و افراد تمایل دارند سرمایه خود را در فعالیتی که ریسک آن متوسط به بالا است سرمایه‌گذاری کنند و با این امید که بازگشت سرمایه در سطح بالایی انجام می‌گیرد، این ریسک و مخاطره را می‌پذیرند.
 
 

‏‏‏Vesting (تخصیص سهام )

در واقع در این دوره دارنده سهم، کنترل و مالکیت کامل برای یک دوره زمانی مشخص را نسبت به سهام خود را نخواهد داشت. در این شرط فرمولی تعیین می‌شود تا در صورتی که یکی از کارآفرینان پیش از پایان آن دوره قصد خروج از شرکت استارتاپی را داشته باشند، مشخص شود مالک چند درصد از سهام شرکت به صورت قطعی و نهایی شده است و چند درصد از آن را می‌بایست به سایر سهامداران به سبب آنکه زودتر از موعد مقرر از شرکت خارج شده است، منتقل نماید.
 
 

‏WordPress (وردپرس )

ابزاری رایگان که می‌توانید با اضافه نمودن نرم‌افزارهایی به آن، محاورات و مکالمات، فایل‌های رسانه‌ای و آرایه‌ای از دیگر موارد را با سایرین به اشتراک بگذارید. از مزایای این ابزار راه‌اندازی آسان و عدم نیاز به کدگذاری است و اینکه شما یا هر عضوی از اعضای تیم می‌تواند برای ایجاد پست‌ها و انتشار آن‌ها اقدام کند و مطمئن می‌شوید که آن‌ها در همه رسانه‌های اجتماعی قرار گرفته اند